مبانی نظری اثربخشی الگوی یادگیری مبتنی بر مغز + مقاله+منابع و رفرنس و پاورقی
عنوان مقاله :
اثر بخشی الگوی یادگیری مبتنی بر مغز بر خواندن و سرعت خواندن دانش آموزان پایه ی پنجم شهر محمودآباد
بخشی از فهرست مطالب
– ساختار فیزیولوژیکی مغز( مفهوم مغز):
اگر بخواهید کولر خانه تان را تعمیر کنید، به تعمیرکار کولر مراجعه می کنید، برای کارهای حقوقی نزد وکیل می روید؛ اما برای درک مغز و چگونگی یادگیری چطور؟ نزد آموزگار (معلم) می روید؟
احتمالاً پاسخ منفی است. با این همه، هر ساله میلیون ها پدر و مادر به این حرفه ای ها که به کودکان شان درس می دهند، اعتماد می کنند و بر این باورند که آن ها در مورد مغز و فرایندهای یادگیری چیزی می دانند (جنسن، اریک، 1391).
مغز انسان:
مغز انسان بالغ، حدود 3 پوند (1300 تا 1400 گرم) وزن دارد انسان در مقایسه با وزن بدنش، مغز نسبتا بزرگی دارد.
که 78% آن از آب و 10 درصد آن از چربی و 8 درصد آن از پروتئین تشکیل شده است که مغز زندۀ بسیار نرم است. اگر از بیرون به مغز نگاهی بیندازیم، شاخص ترین ویژگی آن، شکنج ها یا تاهای آن است. این چین ها، بخشی از قشر مخی (پوست یا پوسته) را تشکیل می دهد. قشر مخی، پوشش بیرونی و ضخیم مغز است. مغز اندامی است به کوچکی یک گریپ فروت که بخش اعظم دستگاه عصبی را در خود جای داده است که سلول عصبی مغز تقریبا از طریق یک میلیون مایل رشته های عصبی با یکدیگر ارتباط پیدا می کنند (جنسن، اریگ، 1391).
– باغداری مغز:
آموزش و پرورش را می توان نوعی »باغداری» مغز دانست که معلمان در آن به مثابه باغبان اند. البته، باغبانان نمی توانند بوته های رز را بدون خاک مناسب و نشای مناسب رشد دهند، ولی یک باغبان خوب می تواند با آنچه وجود دارد شگفتی بیافریند.
چگونه یاد می گیریم؟
بهترین کاری که مغز انسان می دهد، یادگیری است. یادگیری مغز را تغییر می دهد؛ زیرا مغز می تواند با هر رفتار، تجربه یا تحریک جدید خود را از نو عصب کشی کند. دانشمندان نه به طور کامل اما تا حدی می دانند که چه اتفاقی رخ می دهد.
یادگیری مبتنی بر مغز:
پژوهشگران مغز و متخصصان آموزش و پرورش، هر کدام بنا به درک ضرورت بهینه سازی آموزش در محیط های رسمی مدرسه ای و برون مدرسه ای. توجه ویژه ای به کارکرد مغز و نقش آن در یادگیری داشته اند. همگرایی پژوهشگران درباره موضوع واحد چون «یادگیری» سبب شد نظریه یادگیری نوینی در میان انواع نظریه های مربوط به یادگیری، جلوه گر شود.
– مولفه ها و اصول یادگیری مبتنی بر مغز
یادگیری مغز محور سه مولفه ی اساسی دارد که در کاهش پیچیدگی یادگیری موثر است :
1- هوشیاری آرام بخش : اگر این مسئله که 80% از مشکلات یادگیری وابسته به فشار روانی است ؛صحیح باشد در این صورت لازم است که معلمان محیط یادگیری آرام و به دور از فشار روانی را برای دانش آموزان فراهم کنند
فعالیت های معلم مغزمحور:
معلمی که هماهنگ با مغز فعالیت می کند، کسی است که اصول را می فهمد و از راهبردها در یک مسیر هدفمند استفاده می کند، یک آموزش دهنده ای است که از استدلال های تدریس خودش واقف است و همچنین کسی است که همیشه از طریق رشد تخصصی مداوم، خود را به روز نگه می دارد.
تئوریهای شناخت مغز و آموزش
ند هرمان پدر تکنولوژی تسلط مغز با تحقیق و تجارب خود به این نتیجه رسید که مغز نه فقط از جنبه فیزیکی بلکه از جنبه عملکردی نیز تخصصی شده است. وی معتقد است که افراد از نیم کره های مغز به یک شیوه و با فراوانی برابری استفاده نمی کنند.
پیامدهای پژوهشهای مغز در برنامه درسی
مهرمحمدی و همکاران(1380) به نقل از کلاین توجه به عناصر نه گانه اهداف،محتوا،فعالیت های یادگیری،روشهای ارزشیابی،منابع و ابزار یادگیری،زمان،فضا و مکان،گروه بندی و راهبردهای تدریس را در طراحی برنامه های درسی اشاره می گردد:
هدفها: در برنامه درسی مبتنی بر مغز هدفها چگونه طراحی می شوند و در الگوی برنامه از چه جایگاهی برخوردارند؟
هدفها معمولا نشان دهند جهت گیری اساسی یک برنامه هستند. اکنون می توان ادعا کرد که هدفهای آموزشی اغلب در مسیری متفاوت از زندگی واقعی فراگیران قرار گرفته است. به بیتن دیگر اهداف دانش آموزان را برای دنیایی آماده می کند. که وجود ندارد یا اینکه آموزشها در یک محیط غیرواقعی و ساختگی اتفاق می افتد. که در آن دانش آموزان قادر به درک روابط میان آموخته های خود با زندگی واقعی نیستند. همان گونه که کلاین(1982) و کین (1990) و دیگر محققان اشاره کرده اند برنامه درسی مبتنی بر مغز مرتبط با زندگی است و هیچ بخشی از زندگی وجود ندارد که دانش آموزان درباره ی آن در مدرسه نیاموزند. علاوه بر این اهداف برنامه درسی مبتنی بر مغز می بایست منجربه حفظ تمامیت و کلیت مغز شود و در حوزه ها یا حیطه های کاملا مرتبط به هم تدوین گردند. در نهایت تحقق یافتن اهداف در برنامه درسی مبتنی بر مغز می بایست منجر به تغییر تصاویر ذهنی گردد.
کین وکین(1991) نیز به طرح فعالیتهای زیر پرداخته اند:
- مغز اعمال نتعددی را به طور همزمان انجام می دهد؛ بنابراین باید با استفاده از استراتژیهای متنوع محتوا را ارائه کرد؛از قبیل فعالیتهای فیزیکی،فرصت یادگیری فردی،تعاملهای گروهی،فعالیتهای هنری و موسیقی.
ویژگیهای محیط یادگیری غنی:
1.احساس امنیت و حذف تهدید
2.تنوع محرکهای محیطی: در چنین محیطی مغز ارتباطات جدید در خود ایجاد می کند و این امر منجر به افزایش ظرفیت یادگیری می شود.
هشت گام برای آموزش تمام مغز عبارتند از:
- ارتباط: ارتباط میان نیم کره چپ و راست مغز را فعال کنید. برای این کار تجربه ای را به وجود آورید یا تجارب قبلی مرتبط به هم را فراخوانی کنید.
- بررسی:این مرحله به فراگیران فرصت می دهد تا درباره تجاربشان تامل کنند و مفهوم برخی از فعالیت ها را روشن سازند؛با این کار نیم کره چپ فعال می شود.
مفهوم خواندن
مهارت در خواندن، شامل توانایی درک مطلب، تفسیر و استنتاج از متون درسی و غیردرسی، دانش آموزان را با افکار و اطلاعات جدید آشنا می سازد و آن ها را یاری می دهد تا بهتر اندیشسدن و بهتر زیستن را بیاموزند به عبارتی سواد خواندن به معنای علمی و جامع آن، «وسیله ای است که از طریق آن می توان به ذخایر بی انتهای تجربه دست یافت» (کریمی، 1384)
خواندن و نوشتن در مغز تغییر ایجاد می کند؟
چرا برخی از کودکان در یادگیری خواندن چنین مشکلاتی دارند؟
دانش مغز که برای پاسخ به این سوالات طراحی شده است هنوز در مراحل اولیه آن است. یکی از علل آن این است که فناوری پویشگری هنوز با کودکان چندان سازگاری ندارد؛ زیرا کودکان نمی توانند در دستگاه پویشگر کاملاً آرام بگیرند.
پربارسازی مغز از طریق خواندن (خواندن چه فوایدی برای مغز دارد؟):
تا زمانی که کودک با واژه های جدید رویارو نشود، سلول های قشر شنیداری اش آنقدر رشد نمی کند تا بتواند صداهای مختلف را از هم تمیز دهد
عوامل موثر در کسب آمادگی های خواندن:
شش عامل زیر را به عنوان عوامل تاثیر گذارد در آمادگی برای خواندن مورد بحث قرار داده است:
- آمادگی جسمی
- آمادگی ادراکی
- آمادگی شناختی
- آمادگی زبانی
- آمادگی عاطفی
- آمادگی محیطی – تجربی
– با توجه به مطالب گفته شده می توان این سوال را مطرح کرد؛ آیا آموزش و پرورش می تواند مغزهای بهتری بسازد؟
-پیشینه پژوهش
در بررسی هایی که توسط پژوهشگر از پایان نامه ها، مقالات، مجلات، اینترنت و … صورت پذیرفت، تحقیقات انجام شده در زمینه اثربخشی الگوی یادگیری مبتنی بر مغز بر روی خواندن و سرعت خواندن دانش آموزان مورد بررسی قرار گرفت و برخی از آن ها جهت ارائه پیشینه پژوهش مرتبط تشخیص داده و انتخاب شده اند.
مطالعه تجربی انجام گرفته خارج کشور
- دیکبسی، آیهان؛ سیل اداگوزوی (2014)، پژوهشی تحت عنوان «اثر یادگیری مبتنی بر مغز بر روی پیشرفت تحصیلی؛ یک روش فراتحلیلی» ارائه نمودند نتایج نشان می دهد که یادگیری مبتنی بر مغز اثر مثبت بر روی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در سطح 64% دارد و تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود دارد، در حالی که هیچ تفاوتی در سطح، موضوع و اندازه نمونه از نظر آموزش و پرورش وجود ندارد.